go overboard
بیش از حد اشتیاق نشان دادن / زیاده روی کردن
be too eager about sth.
بیش از حد مشتاق چیزی بودن
Meaning: do too much for sth.
بیش از حد برای چیزی تلاش کردن
EXP: They went overboard with the party preparation.
آنها برای تدارک مهمانی بیش از حد مشتاق بودند.
be ill-equipped to do sth.
برای انجام کاری مجهز نبودن/ آماده نبودن / از عهده انجام کاری برنیامدن
Meaning: do not have the necessary equipment or skills for a particular activity
تجهیزات یا مهارت لازم را برای یک فعالیت خاص نداشتن
EXP: These young parents are ill-equipped to cope with their children without extra help.
این والدین جوان بدون کمک نمی توانند از عهده ی نگهداری فرزندان خود برآیند.
have a blast
اوقات بسیار خوشی داشتن
enjoy ourselves
خوش گذراندن
Meaning: have an enjoyable and exciting experience
یک تجربه لذت بخش و هیجان انگیز داشتن
EXP: We had a blast at the party last night.
دیشب در مهمانی خیلی به ما خوش گذشت.
enjoy oneself immensely
بسیار خوش گذراندن
EXP: Although we had to live on very modest incomes we still enjoyed ourselves immensely.
اگرچه مجبور بودیم با درآمد بسیار کم زندگی کنیم، باز هم خیلی خوش می گذراندیم.
let sb’s hair down
خودمانی رفتار کردن / از حالت رسمی درآمدن / راحت بودن
Meaning: relax and enjoy oneself without worrying what others think
ریلکس بودن و خوش گذراندن بدون نگرانی از اینکه دیگران چه فکری می کنند
EXP: Mandy really let her hair down. She laughed, clapped and danced at the party.
مندی واقعا خودمانی شده بود . در مهمانی میخندید، دست میزد و میرقصید.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به مهمانی ها و جشن ها در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مربوط به مهمانی ها و جشن ها در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.
go overboard
بیش از حد اشتیاق نشان دادن / زیاده روی کردن
be too eager about sth.
بیش از حد مشتاق چیزی بودن
Meaning: do too much for sth.
بیش از حد برای چیزی تلاش کردن
EXP: They went overboard with the party preparation.
آنها برای تدارک مهمانی بیش از حد مشتاق بودند.
be ill-equipped to do sth.
برای انجام کاری مجهز نبودن/ آماده نبودن / از عهده انجام کاری برنیامدن
Meaning: do not have the necessary equipment or skills for a particular activity
تجهیزات یا مهارت لازم را برای یک فعالیت خاص نداشتن
EXP: These young parents are ill-equipped to cope with their children without extra help.
این والدین جوان بدون کمک نمی توانند از عهده ی نگهداری فرزندان خود برآیند.
have a blast
اوقات بسیار خوشی داشتن
enjoy ourselves
خوش گذراندن
Meaning: have an enjoyable and exciting experience
یک تجربه لذت بخش و هیجان انگیز داشتن
EXP: We had a blast at the party last night.
دیشب در مهمانی خیلی به ما خوش گذشت.
enjoy oneself immensely
بسیار خوش گذراندن
EXP: Although we had to live on very modest incomes we still enjoyed ourselves immensely.
اگرچه مجبور بودیم با درآمد بسیار کم زندگی کنیم، باز هم خیلی خوش می گذراندیم.
let sb’s hair down
خودمانی رفتار کردن / از حالت رسمی درآمدن / راحت بودن
Meaning: relax and enjoy oneself without worrying what others think
ریلکس بودن و خوش گذراندن بدون نگرانی از اینکه دیگران چه فکری می کنند
EXP: Mandy really let her hair down. She laughed, clapped and danced at the party.
مندی واقعا خودمانی شده بود . در مهمانی میخندید، دست میزد و میرقصید.
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به مهمانی ها و جشن ها در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مربوط به مهمانی ها و جشن ها در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.